، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

محمد جواد

بدون عنوان

1393/7/18 12:24
نویسنده : مامان
258 بازدید
اشتراک گذاری

93/7/18

سلام پسر گلم ، اینا رو برات مینویسم تا برات مثل یه دفتر خاطرات باشه که وقتی بزرگ شدی بخونی ، پسر گلم الن 4 روزه خیلی خیلی شلوغ شدی دیگه از شلوغی زیاد داری کم کم راه میفتی داری میپری قدم های کوتاه برمیداری ولی بازهم خیلی خیلی برامون شیرینی از شلوغیهای زیادت بابایی میخنده و کیف میکنه بعضی وقتها هم میگه خدایا گفتم نینی شلوغ میخواییم ولی نه تا این حد  

 

                                                                 

93/7/23

امروز ساعت5 صبح بیدار شدم و دیدم که محمد جواد سرما خوردی و اب بینیت میاد و این دومین سرماخوردگی شماست                              

رفتم سر کار و بعد هم شما رو بردم دکتر جون میخواستیم بریم خونه مامان جون برای همین زود بردمت دکتر ولی وقتی رسیدیم خونه تو بیقراری میکردی و گریه دیگه خونه مامان جون هم نرفتیم ولی شب واقعا خیلی بد گریه میکردی و کلافه بودی میخوابیدی بلند میشدی و گریه میکردی چیزی که ما تا حالا از تو اصلا ندیده بودیم و ساعت یک شب کمی اروم شدی و تونستی کمی بخوابی       

93/8/20

 سلام اقا محمد جواد 

نینی ما این روزا دیگه قشنگ داره بعضی از کلمات را مثا دد ، ماما رو میگه و کلمات بی معنی زیاد دهنش رو پر میکنه و میگه و غر میزنه هر جا میرم میاد دنبالم عاشق اشپزخونست ، خب نپتون میکشه و موبایلم که نگر تا میاییم گوشی به دست بگیریم زود میاد و از دست ما میکشه خوابش هم که خیلی کم شده و شبا با یه مصیبتی شیطنت باری میخوابه     

93/10/24

سلام

این روزها محمد جواد بع

ه شکل خاصی شلوغ و شیرین کتر شده درست روز جهارده دین شروع به راه رفتن کردی و این روزها خیلی خوب راه میری و علاقه شدیدی بهگوشی تلفن داری و حسابی از پله ها پایین و بالا میری   

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد جواد می باشد