مسافرت مشهد
بابای اقا محمد جواد خیلی دلش میخواست که محمد جواد را به زیارت امام رضا ببره بنابراین 1393/6/2 ساعت 1/10 ظهر با قطار به سمت مشهد حرکت کردیم
برعکس تصورمون اصلا محمد جواد در قطار اذیت نکرد و هر وقت خسته میشد راحت میخوابید
و این هم محمد کاظم ، نینی دوست باباییه که در این سفر هم سفرمون بودند
و بالاخره پس از 24 ساعت به مشهد رسیدیم و و خدا رو شکر خودش هم اذیت نشد
من و باباییبرای محمد جواد کالسکه نبرده بودیم و در مشهد هم خیلی پشیمان شدیم ولی در عوض از کالسکه دوستان نهایت استفاده را کردیم
در مشهد اقا محمد جواد عاشق صدا و دکمه های اسانسور شده بود و هر وقت سوار اسانسور میشدیم خیلی خوشحال میشد و زود با دکمه ها بازی میکرد
بابایی خیلی مواظب محمد جواد بود کهگرمازده نشه چون واقعا گرم بود
در مشهد محمد جواد یه کمی سرما خورد که بردیمش دارالشفائ امام رضا
و این عروسکهای پتو مت رو هم برای آقا پسر گلمون از مشهد خریدیم